تهاجم فرهنگ اسلامی
هفته پیش نمایشگاهی از فیلمهای ایرانی پس از انقلاب در لندن برگزار شد که شرح کامل آن در بلاگ آذرمهر آمده است. هدف چه بود، آگاهان به سیاستهای دولت جمهوری اسلامی و تمامی دلسوزان ایرانی میدانند که چیزی جز وارونه نمایاندن حقیقتهای امروزه نبوده است
در مقابل این حرکت، روز پیش با وجود شگفتی، مرکز کامپیوتر پایتخت در تهران، شاهد هجوم نیروی انتظامی بود که به بهانه جلوگیری از پخش فیلمهای غیر مجاز، آسایش هموطنان عزیزمان را بر هم زدند. تمامی فیلمهای موجود، از ایرانی گرفته تا غربی، از کارتون تا آموزشی را به تاراج بردند تا شاید فرزندان خود را از این گنجینه های فرهنگی سیراب کنند و از نادانی بدر آورند
یکی از این عزیزان می گفت که: این فیلمها بیش از پنج سال است که در بازار بفروش میرسد، چگونه است که حالا این فیلمها غیر مجاز شناخته شده و باید ضبط شوند. چطور امروز بیادتان افتاده که ما را باید به خاطر جرم گوشزد نشده و ندانسته و از غیب آمده، تنبیه کنید، تمام دارایی و سرمایه ما را به تاراج ببرید، مغازه را پلمب بکنید و انگ دشمنی و غیر انقلابی به ما بزنید. چرا تا به امروز هیچ خبری نبود؟
مردم شاهد بودند که افرادی در لباس پلیس ولی با ریشی آخوندی، چگونه با سراسیمگی فیلمها را در جعبه ها کرده و آنها را بار وانت و ماشینهای خود می نمودند. شخصی بنام « معماری » در مصاحبه با خبرنگار می گفت که، ما باید جلو این تهاجمات فرهنگی را بگیریم و دسیسه های دشمن را افشا و نابود کنیم
صدایی نهان بر آمد که چرا شما می توانید در کشوری آزاد چون بریتانیا هر چه اطلاعات تحریف شده و سیاسی را به نمایش بگذارید و اندیشه های سالم را مسموم کنید ولی دیگران حق استفاده از دست آوردهای فرهنگی، حتی بگونه کارتون را ندارند. آنهم فیلمهایی که نه تنها سیاسی و غیر اخلاقی نیستند بلکه بسیار آموزنده و مفیدند. در کشوری که هیچ قانون کپی رایتی وجود ندارد و هر کس و نا کسی می تواند آثار هنرمندان و زحمت کشان را بنام خود چاپ و پخش کند، جای هیچ گله از خود نیست؟ چرا به فیلمهایی که خودتان قاچاقی و به قیمت گزاف وارد بازار میکنید گیر میدهید؟ پول آنها را از همین بازاری بیچاره گرفته و روز بعد در لباس پلیس آنها را پس می گیرید. فقط و فقط بخاطر برهم زدن آسایش و آرامش مردم ونه چیز دیگر. آری اینست روش ددمنشانه این حکومت سراپا ریا و نفرت که اعتماد و امید را در دلهای پاک مردم بکشد تا خود دمی بیاساید. روزگار چنین نخواهد ماند و بی رحمانه تاوان این بی عدالتی ها را از شما خواهد ستاند
Labels: british universities, culture, Iran