نوروز امسال، سال پاسارگاد و کورش بزرگ
بردیا نام پسر دوم کورش بزرگ و نامی است که بر خود نهادم تا نام پدر بزرگوارم را زنده نگاه دارم و راه نیک او را رهرو باشم. فرزند ایرانزمین ام و وجودم سرشار از خاک پاکش، روانم لبریز از آب زلالش و پندارم به سبزی کوهساران زرتشت و دشت پاسارگاد خانه من است
در آغاز می خواستم از تاریخ پیدایش نوروز سخن بگویم ولی هر چه پوییدم و هر چه رفتم تا به هزاران سال پیش بازگردم، بازهم راه باقی بود و سخن بسیار. پس، خسته از سفر، نشستم و با امید به فردا، نگاهم را به اکنون دوختم. چه فرق می کند نوروز از کجا آغاز شده است مهم اینست که این جشن بدست نیاکان ما ایرانیان و همچون دیگر جشن هایمان شادمانه و لبریز از پند و اندرز شکل گرفته است
امسال نوروز، پرشکوه تر از پیش برگزار میشود چرا که پس از هزاران سال، دگربار ایرانیان راستین گرد هم آمده اند تا از هجوم اهریمنی بنام جمهوری اسلامی که چنگال بر یادگارهای دیرین تاریخ مان انداخته است جلوگیری کنند. یکی از مهمترین یادگارها، دشت پاسارگاد و شهر باستانی هخامنشیان است که به دستور دولتمردان بی خرد حاکم بر ایران، در پرتگاه آبگیری سد شوم سیوند قرار دارد. سدی که باید آب زلال این سرزمین را جلودار باشد ولی کدامین آب، آبی که با بی خردی خشکیده است. سرانجام این سد هر اندازه که شوم باشد ولی یک ره آورد دارد و آن، همدلی و همصدایی دوباره ایرانیان است. در این راه پر خطر، کمیته نجات پاسارگاد که از ایرانیان دلسوز میهن شکل گرفته است پیشرو این همصدایی است. نام این کمیته نیز همچون دیگر یادگارها در تاریخ، زنده و سربلند خواهد ماند
هر آنچه را که درباره نوروز ایرانیان می خواستم یکجا و استوار در این کمیته یافتم. جایگاهی که تاریخ سرزمینم را از دل خروارها خاک به بیرون می کشد و ندا می دهد که از کجا آمده ایم و به کجا رهسپاریم
بردیا هستم پسر کوچکِ کورش بزرگ، همین و بس. نوروزتان شادمانه و پیروز