B@rdia

We are entangled in a world of questions.We have to answer these questions,and this is the reason for the existence of human being.

Name:
Location: Canada

توانا بود هر كه دانا بود زدانش دل پير برنا بود

Winston Churchill: Personaly,I'm always ready to learn, although I do not always like being taught.-------- Thomas Edison: Nature is not merciful and loving, but wholly merciless, indifferent.--------Michael Jordan: I have failed many times, and that's why I am success.

Monday, July 24, 2006

فلسفه و دين


آيا دين و فلسفه با هم در تعارض‌اند؟ اين پرسش محور اصلى همايشى در دانشگاه شهر كلن آلمان بود كه اساتيدى از كشورهاى مختلف را پذيرا بود. دوست گرانقدر خسرو ناقد در مقاله‌اى با همين عنوان كه در بخش فرهنگ و هنر بى بى سى به چاپ رسيده است به اهميت اين مهم پرداخته است
از دير باز انسان پرسشگر بدنبال پاسخى براى شناخت خويش و پيرامونش بوده است و در اين عرصه از ابزار و شواهد گوناگونى بهره برده است. ولى در اين بين انسان بطور كامل آزاد نبوده است و به اختيار نتوانسته است كه به اين پرسش مهم بپردازد. حكومتها و سران و بزرگان بسيارى به كنترل و جهت‌دهى در اين چالشها دست يازيدند كه آنرا در راستاى اهداف و منافع خويش بكار گيرند. در دنياى معاصر اين امر بيشتر از پيش مشهود است و دين و معنويت بيشتر از فلسفه در معرض اين خطر قرار گرفته است و به اين ترتيب قدرت پاسخگويى خود را تا اندازه‌اى از دست داده است. اين ضعف نهادين از آنجا سرچشمه ميگيرد كه دين در تقابل با دنياى مدرن امروزى از ابزار كارآمد و به روزشده بهره نمى‌برد و در مقام پاسخگويى اندكى سر در گم است و زمان را در اختيار ندارد. حال اينكه فلسفه بنا به ماهيت وجوديش كه همانا پرسش از خويشتن است و با توجه به نيازهاى به روز انسان از قابليت بهترى در نقد و بررسى برخوردار است. دين ابزارى كارآمد در دستان انسانى است كه بدنبال راهى هموار و سهل جهت رسيدن به سعادتى ابديست و خود را در شكل‌دهى اين راه سهيم نميداند و آنرا امرى فراتر از عقلانيت ميداند. اين امر باعث شد كه دين در حوزه‌اى قرار گيرد كه انعطاف و پويايى نسبى خود را از دست بدهد در اين بين انسانى پا به عرصه نهاد كه او را بنام روشنفكر دينى مى‌شناسيم. روشنفكر دينى وظيفه خود دانست كه دين و معنويت را بنا به نيازهاى امروزى و با توجه به سهولت پذيرش آن در ميان عامه شكلى امروزى‌تر بدهد و در اين اثنى روى به خرد و عقلانيت آورد و از اين دو مهم در راهيابى به سعادت يارى جست و از اين رو نه تنها دين و فلسفه را در تعارض و تقابل نمى‌بيند بلكه اين دو را لازم و ملزوم ميداند و در صدد استفاده بهينه است. در جوامعى كه از اقوام و سنن متفاوتى تشكيل شده‌اند استفاده از ابزارى واحد در عرصه‌اى گسترده ممكن بنظر نميرسد مردمى را ميتوان با معنويت به سرمنزل رساند و عده‌اى را با عقلانيت. اين مهم بايد از گذرگاهى مناسب و كارآمد گذر كند

Sunday, July 23, 2006

Once upon a time in the west

Some people get a cheap laugh breaking up the speed limit
Scaring the pedestrians for a minute
Crossing up progress driving on the grass
Leaving just enough for room to pass
Sunday driver never took a test
Oh yeah, once upon a time in the west
Yes, it's no use saying that you don't know nothing
It's still gonna get you if don't do something
Sitting on a fence that's a dangerous course
Oh, you could even catch a bullet from the peace-keeping force
Even the hero gets a bullet in the chest
Oh yeah, once upon a time in the west
Mother Mary your children are slaughtered
Some of you mothers ought to lock up your daughters
Who's protecting the innocenti
Heap big trouble in the land of plenty
Tell me how we're gonna do what's best
You guess once upon a time in the west
Once upon a time in the west...
مارك ناپفلر آهنگساز و شاعر انگليسى اين ترانه را در مورد انسان امروزى و دست‌آوردهايش سروده است. از نقطه نظر بحرانهاى اخير كه سراسر جهان را فرا گرفته است لازم دانستم كه چشم‌اندازهاى انسانهاى دلسوز و مكلف را بدور از مرزهاى جغرافيايى در معرض ديد دلسوزان هموطن قرار دهم . باشد كه بيش از پيش به اين نوع مقولات ارج نهيم

Thursday, July 20, 2006

چرا جنگ؟



پرسشى كهن كه هرگز كهنه نمى‌شود. چرا جنگ عنوان كتابيست كه پرسشهاى اينشتين در مورد جنگ و علل پيدايش آن را در معرض ديد علاقه‌مندان قرار داده است. اينشتين اين پرسشها را با فرويد مطرح كرده است كه فرويد نيز پاسخهاى قابل تاملى بدان داده است. اين كتاب توسط استاد گرانقدر خسرو ناقد به فارسى ترجمه شده و در اختيار دوستان قرار گرفته است. مطالعه اين كتاب ارزشمند را به تمامى كسانى كه در صدد تحقق صلحى پايدار هستند بسيار سودمند ميدانند. براى آگاهى از نحوه تهيه اين كتاب و اطلاعات بيشتر به سايت استاد خسرو ناقد كه در سمت چپ بلاگم لينك كرده‌ام مراجعه فرماييد

Wednesday, July 19, 2006

ملاقات با بوش؟


در رابطه با اعتصاب غذاى سه روزه اكبر گنجى كه در اعتراض به در‌بند كردن معترضين با عنوان زندانى سياسى صورت گرفت بحثهاى گوناگونى بين اپوزيسيون‌ها و روشنفكران داخل و خارج كشور رد و بدل شد. اكبر گنجى به صراحت عنوان كرده كه خواسته او تغيير رژيم جمهورى اسلامى و ايجاد يك دموكراسى جمهورى با اكثريت آرا ميباشد. او براى چنين سيستمى رهبرى را پيشنهاد ميدهد كه خصوصياتى همچون گاندى داشته باشد و بدور از اختناق و خشونت جامعه ايران را به صلحى پايدار نايل كند. او همچنين قبل از آغاز سفرش متذكر شده بود كه قصد ديدار با هيچ مقام سياسى را ندارد و در طول سفرش نيز فقط با چند تن از روشنفكران و متفكران كشورهاى مقصد گفتگويى خواهد داشت. او به اين نكته نيز اشاره كرده بود كه در صورتى با مقامات سياسى ديدار خواهد كرد كه از او دعوتى بعمل بيايد. حال با توجه به اظهارات خود گنجى كه هدف اصليش را رساندن صداى اعتراض زندانيان سياسى به تمام دنيا اعلام كرده بود بحثهاى متفرقه‌اى مبنى بر ملاقات او با بوش محافل خبرى و روشنفكرى را در بر گرفت. گنجى در مصاحبه‌هاى اخيرش دوباره متذكر شد كه كمك مالى هفتادوپنج ميليون دلارى از سوى دولت امريكا به نفع جريان آزاديخواهى ايران نخواهد بود و چه بسا بهانه‌اى محكم مبنى بر وابستگى جنبش به غرب را بدست طرفداران جمهورى اسلامى بدهد. در اين رابطه مسعود بهنود تحليل‌گر و مورخ ايرانى مقيم لندن با توجه به حساسيت موضوع اخير و پيدايش موقعيتى مناسب براى ايجاد ارتباط با غرب وبنا به حس مسوليت پرسشى مهم را در معرض ديد همگان عنوان كرده‌اند كه آيا گنجى با بوش ملاقات كند؟ نظرات موافق و مخالف زيادى عنوان شده‌اند كه بيشتر تداعى كننده اين است كه هنوز شرايط و لوازم ايجاد دموكراسى مهيا نميباشد. و همانطور كه گنجى نيز بدان اشاره كرده است راه دشوار ولى اميدواركننده‌اى براى گذر از اين موقعيت در پيش رو داريم. براى ايجاد بسترى مناسب جهت پياده‌سازى دموكراسى در ايران ابتدا بايد به روشنگرى و بسترسازى در ميان مردم پرداخت مردمى كه اكثريت آنها از امكانات و شرايط شهرنشينى برخوردار نيستند. دسترسى به اطلاعات سانسور نشده برايشان مقدور نيست. از همه مهمتر چنان درگير روزمرگى هستند كه فرصت پرداختن به اين قبيل را ندارند. حال به نظر من و با توجه به شواهد و اظهارات گنجى اين ملاقات صورت نگيرد بهتر است. يكى اينكه هدف از ابتدا رساندن فرياد ايرانى دربند به گوش جهانيان بود و در اين اثنى گوش پرزيدنت بوش نيز در ميان جهانيان آماده شنيدن بود و شنيد. از سوى ديگر بنابراظهار گنجى مبنى بر بازگشتش به وطن اين ملاقات بهانه‌اى مستقيم به مخالفانش خواهد داد كه مارك وابستگى به غرب بر او بزنند و مجددا او را در بند كنند كه در شرايط كنونى مناسب جلوه نميكند. ديگر اينكه در اين موقعيت حساس كه بوش و همراهانش در صدد حل بحران اتمى و تروريسم عزمشان را به قول خودشان جزم كرده‌اند اشاره به موضوعات حقوق بشر و آزاديخواهى ايرانى چقدر ميتواند برايشان الويت داشته باشد. در اين شكى نيست كه تا قبل از حادثه يازده سپتامبر دنياى غرب اينقدر به حقوق بشر و بحران تروريسم نزديك نشده بود و اينك يك همراهى جهانى در اين خصوص پديد آمده است و موقعيتى مناسب براى نمايان كردن نقض حقوق بشر در ايران و ارايه راه حلى جامع براى پايان دادن بدان بوجود آمده است ولى كشورهاى ديگر آنطور كه نمايان است و طبيعى به منافع و الويتهاى خويش ميپردازند. بنابراين اين جنبش آزاديخواه ايرانى بهتر است براى نيل به هدف و منافع خود الويتهاى كسانى را كه توانايى و رغبت كمك رسانى به ما را دارند را نيز در نظر بگيرد

Saturday, July 15, 2006

IRAN nuclear


با توجه به شواهد و نحوه برخورد طرفين مذاكره در بحران هسته‌اى ايران و اصرار شفاف اعضاى شوراى امنيت در تعليق غنى‌سازى و انكار مقامات جمهورى اسلامى شكى نيست كه اين مذاكرات به بن‌بست رسيده‌اند. حال در اين پريود باقى مانده ديد جهانى نسبت به اين موضوع از شفافيت بيشترى برخوردار شده است و بنا بر تصميمات نهايى راهى جز اعمال قطعنامه‌ها و تحريمها نمانده است. حال در اين گام آخر آيا جمهورى اسلامى ميتواند برگهاى جديدى به اين بازى اضافه كند بدلايل مختلف بعيد است. نخست اينكه از شروع بازى تيم محكم و هماهنگى نداشته‌اند دوم اينكه قواعد و اصول بازى جهانى را مطالعه نكرده بودند. سوم اينكه بجاى پرداخت به تاكتيكهاى علمى فقط به قدرت بدنى تاكيد داشته‌اند. چهارم از روشها و ترفندهاى داورى نيز هيچ آگاهى نداشته‌اند و خلاصه اينكه به دقيقه آخر بازى رسيده‌اند و ديگر تمارض و وقت كشى سودى ندارد و تماشاچى‌ها دست از تشويق برداشته و استاديوم را ترك ميكنند. حال بازيكنان خسته و شكست خورده مانده‌اند و رختكن. تازه بعد از رختكن و ترك استاديوم مشكلات اصلى شروع ميشوند. اعمال تحريم و كنارگذارى از صحنه جهانى از يك سو و تشديد نارضايتيها و مشكلات داخلى از سوى ديگر همه وهمه اين كشور و مردمانش را بسوى برزخى روانه ميكند كه برگشت از آن غير ممكن است. حال در آن زمان صداهاى پراكنده و بى‌رمقى را ميشنويد كه عاجزانه بر سر خود مى‌كوبند و زمزمه ميكنند كه چرا سرگرم موضوعات فرعى چون آزادى و حقوق بشر شديم و از اين بلاى نهفته غافل. اى كاش نخست به آنچه كه جهان به ما هشدار ميداد توجه ميكرديم. اى كاش تروريسم را جدى‌تر ميگرفتيم اى كاش در ايراد گفتمانهاى مدنى و ايجاد جوامع مدنى تدبيرات روشن‌ترى اتخاذ ميكرديم. اى كاش در مقابل حريف از سلاح مشابه بهره ميگرفتيم در مقابل تيم حريف كه يكدست و آماده بودند ما نيز يونيفرم به تن ميكرديم و در نهايت تاريخ را دوباره و دوباره تكرار نميكرديم

Saturday, July 08, 2006

دموكراسى مذهبى


در ديدارى كه بين اكبر گنجى و سامؤل نواح آيزنشتات فيلسوف آلماني صورت گرفت به بحثى در مورد نظام سياسى ايران پرداخته شد كه نتايج جالب توجهى در بر داشت. آيزنشتات براين عقيده است كه نظام سياسى ايران توتاليتر است ولي گنجى معتقد است كه نظامى سلطانيست. آيزنشتات اضافه كرد كه اين نظام توتاليتريست كه رگه‌هاى سلطانى نيز دارد. به نظر او انقلاب ايران پديده‌اى مدرن بود كه با روشنگرى صد در صد مخالف است. در ادامه او به نقش دين در دنياى مدرن پرداخت كه نقشى بسيار پررنگ در دموكراسى امريكا داشته است و بر اين اساس باور بر اين دارد كه تحول دموكراتيك ايران را روشنفكران مذهبى رقم خواهند زد

Saturday, July 01, 2006

نقش هنرمند در اجتماع



این اثر جاودان و منحصر به فرد پابلو پیکاسو گویای تمام و کمال از جنایات واقعه گورنیکای اسپانیاست که دل هر انسانی را به درد می آورد. هدف از اینکه این اثر نفیس را دوباره ببینیم تحسین این استاد هنر تجسمی نیست نه می خواهم او را یاد کنیم و نه فاجعه گورنیکا را. اتفاقات و جنایاتی که امروزه در سرزمین ما رخ می دهد کم ندارد از گورنیکا. سرزمین ما هنرمندان به نامی دارد که کم ندارند از پیکاسو. سکوت در تابلوهایشان مرا به یاد یک مربع سفید در داخل یک مربع سفید دیگر می اندازد. می شنوم که استادی از ما با دست پر آمده است از دیار امریکا. دست پر او تابلوهایی هستند با نامهای "غدیر خم" و"توفان مقدس" و اثری در دست انجام با عنوان "زهرای اطهر". این اثر در دست انجام دل را به سوی دیگر می برد. دل را از واقعیات اکنون جامعه می رباید. زن ایرانی و جایگاه او را در جامعه چنان به باد بی اعتنایی میگیرد که انگار او نیست و نباید باشد. با اعمال عناوینی چون پاکدامنی و نجابت او را در حاشیه قرار میدهد. او پاک است و همین او را بس . او حق دیگری هم دارد؟ تا آه اعتراض از او بر آید او زن است و صدای او را نباید نامحرم بشنود. او را به پاکدامنی و سکوت دعوت می کنند. این آثار هنری که آلوده به اوهام و تخیلات دوران گوتیک هستند کم ندارند از آن باتومهایی که بر سر زنان آزادیخواه فرود می آیند. زنانی که فریاد اعتراضشان در نجابتشان خفه می گردد. زنانی که باید بسوزند و دم بر نیاورند که مبادا دامنشان آلوده شود. او امروز ایستاده است تا هزینه بپردازد او به میدان آمده است او به مبارزه آمده است بی آنکه فریاد او را در بوم استاد نقش کنند