نقش هنرمند در اجتماع
این اثر جاودان و منحصر به فرد پابلو پیکاسو گویای تمام و کمال از جنایات واقعه گورنیکای اسپانیاست که دل هر انسانی را به درد می آورد. هدف از اینکه این اثر نفیس را دوباره ببینیم تحسین این استاد هنر تجسمی نیست نه می خواهم او را یاد کنیم و نه فاجعه گورنیکا را. اتفاقات و جنایاتی که امروزه در سرزمین ما رخ می دهد کم ندارد از گورنیکا. سرزمین ما هنرمندان به نامی دارد که کم ندارند از پیکاسو. سکوت در تابلوهایشان مرا به یاد یک مربع سفید در داخل یک مربع سفید دیگر می اندازد. می شنوم که استادی از ما با دست پر آمده است از دیار امریکا. دست پر او تابلوهایی هستند با نامهای "غدیر خم" و"توفان مقدس" و اثری در دست انجام با عنوان "زهرای اطهر". این اثر در دست انجام دل را به سوی دیگر می برد. دل را از واقعیات اکنون جامعه می رباید. زن ایرانی و جایگاه او را در جامعه چنان به باد بی اعتنایی میگیرد که انگار او نیست و نباید باشد. با اعمال عناوینی چون پاکدامنی و نجابت او را در حاشیه قرار میدهد. او پاک است و همین او را بس . او حق دیگری هم دارد؟ تا آه اعتراض از او بر آید او زن است و صدای او را نباید نامحرم بشنود. او را به پاکدامنی و سکوت دعوت می کنند. این آثار هنری که آلوده به اوهام و تخیلات دوران گوتیک هستند کم ندارند از آن باتومهایی که بر سر زنان آزادیخواه فرود می آیند. زنانی که فریاد اعتراضشان در نجابتشان خفه می گردد. زنانی که باید بسوزند و دم بر نیاورند که مبادا دامنشان آلوده شود. او امروز ایستاده است تا هزینه بپردازد او به میدان آمده است او به مبارزه آمده است بی آنکه فریاد او را در بوم استاد نقش کنند
0 Comments:
Post a Comment
<< Home