World cup and culture(section two)
سرچشمه این نابسامانیها کجاست؟چرا کسی به داد خود نمیرسد؟ ولی قبل از پرداختن به این چراها باز میگردیم به فوتبال که شاید جوابها را آنجا بیابیم.خلاصه میگویم. ازهر بیننده ای بپرسید بازی چگونه بود شاید همگی نظر بر این داشته باشند که ما میتوانستیم بهتر بازی کنیم ولی از فرصتها استفاده نکردیم و بی دقتی فلانی ها موجب شکست ما شد.زمین کج بود. به گفته ریزبینانه کارشناس داوری آقای نصیرزاده نگاه کنید که متوجه شدم کفشهای بچه ها از یک نوع و غیر استاندارد بودند و به خاطر همین لیز می خوردند. این نمونه بارز یک تفکر و حلاجی ایرانیست و به همین راحتی جواب چرای شکست را میدهد. می بینیم که در تمامی سطوح کارشناسی این مردم نگاه ظاهربین و سطحی به چشم میخورد. این خصلت تنها نامی که دارد " تن پروری " است. نبود نگاه موشکافانه. نبود حس همکاری. نبود حس پاسخگویی .نبود حس ناسیونالیستی. نبودپشتکار. نبود حس پیشرفت. و دهها نبود دیگر که هیچکس به گردن نمی گیرد چونکه فرهنگ ما بر پیکره خودفریبی و خودشیفتگی استوار است. این خصص شگفتی آور در فوتبال به عینه دیده می شود. قبل از بازی همگی مدعی پیروزی هستند. ما ال میکنیم ما بل میکنیم. به سر تیتر روزنامه ها نگاه کنید شرم آور است به خصوص بعد از شکست. دلیرمردان ایران شیران غران مردان زاپاتا را در هم میشکنند.حال فقط از مکزیک همین آقای زاپاتا را میشناسند که تا همین دیروز سنگ انقلابی بودن او را به سینه میزدند و خود را هم رزم و هم کیش او می شمردند. در شروع بازی آنچنان جو خودنمایی و خودشیفتگی ما را میگیرد که هیچکس ما را نشناسد فکر می کند که مدعی اول جام هستیم. علت نبود حضور فیزیکی مردم در عرصه های بین المللیست. این عدم حضور حتی در کشورهای هم جوار نیز مشاهده میشود.ما به هیچ نقطه این کره خاکی دستیابی نداریم منظورم مردم است نه عناوین خبرها. آنچنان شیفته خود نمایی میشویم که هرچه داریم رو میکنیم و نفس را در سینه ها حبس میکنیم. ولی غافل از اینکه برای خود نیز نفسی باقی نمیگذاریم. بازی که فقط نیمه اول نیست.نیمه دوم موتور به روغن سوزی افتاده چرا که بیش از حد خود را به جهان تحمیل کرده ایم و سطح توقع مردم خود و جهان را بالا برده ایم حالا چه کنیم . این خصلت بارز کارشناسی ایرانیست. اول عمل میکنیم بعدا ببینیم چه پیش می آید وقت زیاد است. نیازی به نقشه نیست ما همه چیز را میدانیم. غافل از اینکه حریف به بی مسولیتی ما پی برده و هر چه داشتیم رو شده است. خصلت دیگر ما بروز میکند. دلسردی و ناامیدی. ولی جالبتر اینکه بعضیها هنوز به خودنمایی ادامه میدهند و فاجعه ای که جبران آن غیر ممکن مینماید. حرکات فردی بیشتر میشود هر کس به تنهایی میخواهد شمشیر بزند. و نتیجه را به راحتی میشود حدس زد. اما خصلت مهم دیگری نیز هست که فاجعه است. کمکاری و عدم همراهی آنهم به عمد برای خراب کردن فرد خاطی تا همه نگاههای سرزنش کننده به سوی او جلب شوند و شکست را به جمع نسبت ندهند. حال شما به جای فرد خاطی باشید چه می کنید؟
1 Comments:
faghat ali daei?
Post a Comment
<< Home