جنگ خاورميانه
بحث درباره جنگ خاورميانه كه بظاهر گروه حزبالله فتيله آنرا روشن كرد محافل خبرى و جوامع را درگير خود ساخته است. گروهى در صف لبنان و حزبالله و گروهى در رديف اسراييل به عرض اندام پرداختهاند. گروهى نيز از راه دور بر اين آتش خانمان سوز اندوه ميخورند. گروه اول متشكل از سوريه و جمهورى اسلامى ايران و همراهانش و گروه دوم متشكل از امريكا و انگليس و گروه سوم نيز انسانهايى كه مرگ و نابودى را آسان نميشمرند و در آخر اين صف سازمان مللى كه بيش از پيش مهر تاييدى بر ضعف خود زده است. پرسش اين است چه كسى اين آتش را افروخت؟ ريشه اين دمل چركين هركجا كه هست چه سال 1945 و چه حالا چيزى جز زيادهخواهى و اقتدارطلبى انسان نيست. انسانى كه تاريخ را به باد فراموشى ميسپارد و همچون لاشخورى از اين معركه تغذيه ميكند و بفكر آيندگان نيست. حال بايد ديد كه طرفين دعوا چه سود و چه زيانى مىبرند. در اين شكى نيست كه به اسارت گرفتن چند سرباز اسراييلى توسط حزب الله آتش بيار معركه شد ولى آيا علت اين جنگ خونريز نا متعادل فقط اين است؟
زاويه ديدى را در مقابل چشمتان قرار ميدهم كه صرفا نظر من است و اگر درست از آب در بيايد فاجعه است. چند صباحيست كه پرونده هستهاى ايران دغدغه خاطر امريكا و اروپا شده است همانطور كه عراق بود. اما تفاوت عمدهاى كه در اين بين مشاهده ميشود خطرناكتر بودن جمهورى اسلامى ايران نسبت به عراق است چرا كه عراق يا بهتر است بگويم صدام شخصيتى مغرور و تكتاز بود و از حمايت هيچ كشورى در منطقه بهره نمىبرد و بخصوص اينكه تازه از جنگ با همسايهها فارق شده بود و هيچ محبوبيتى در منطقه نداشت. ولى جمهورى اسلامى با سرمايهگذارى در منطقه عرب و چين و روسيه وغيره تا حزبالله لبنان و فلسطين ريشههاى سمى خود را در جهان دوانده است تهديدهاى علنى عليه اسراييل و امريكا مبنى بر حذفشان و ناديده گرفتن تذكرات جامعه جهانى در پرونده هستهاى دليلى بر اين مدعاست. هدف خريدن زمان براى نيل به تسليحات هستهاى وتجديد قواست. امريكا و متحدانش بر اين امر واقفند ولى در صدد ريشهكنى اين دمل از بيخ هستند. چين و روسيه كه پافشارى برعدم اعمال تحريم عليه ايران ميكردند اينك توسط امريكا خريده شده و در شوراى امنيت قطعنامهاى بتصويب رسيده كه تحريمهاى هستهاى بر ايران اعمال شود. حال فقط ميماند حزب الله لبنان وخطر حملات از اين جبهه به اسراييل كه اين شاخه بسيار سمى و خطرآفرين تر است. امريكا دست پيش گرفت و از اين گروگانگيرى ابلهانه نهايت استفاده را برد ميرود كه اين شاخه را هم از حيث فيزيكى و هم سياسى در هم شكند و در اين راستا برخلاف جنگ با عراق ديد جهانى را نيز با خود همسو كرده است. اعمال بىتدبير لبنانيان در پناه دادن به حزب الله و سواستفاده اين گروه مبنى بر موشكپرانى از منازل بهانهاى به دست داده كه هر چه بيشتر غير نظامى در اين ميان كشته شوند و اين نقطه ضعف را در بطن اين گروه به جهان نشانگر شده است. پلهاى ارتباطى از هم گسيختهاند و تا مدتى ديگر اين حزب در هم شكسته خواهد شد حال پايان داستان نزديك است. ايران نيز همچون عراق مورد حمله نظامى قرار خواهد گرفت و چون حكومت ايران نيز بمانند حكومت عراق يا بيشتر از آن مشروعيت مردمى وجهانى ندارد سقوطى ننگين خواهد داشت. ولى چرا گفتم فاجعه! با شناختى كه از تنوع قومى و مذهبى و پوچى فرهنگى و هويتى از ايران داريم اين امر به مراتب فجيعتر از جنگ با بيگانه است كه در آن روزگار مردم چه بر سر خود خواهند آورد و ايران عراقى دهشتناكتر خواهد شد به اميد آنكه اين فرض درست نباشد و اگر شد با آگاهى و دلسوزى و همراهى تاريخ را رقم زنيم
0 Comments:
Post a Comment
<< Home